برنامه گالری ها

نمایشگاه نقاشی های مصطفی دشتی

نقاشی  های مصطفی دشتی


توضیحات و استیتمنت نمایشگاه

قبل از دندیهای ،غرب ظرفای شرق انسان را برای مداقه و مشاهده به سکوت دعوت کرده‌اند پیش از آن هم بیابان ساکت تر از جنگل و دریا بود. سکوت برای دندیها از میراث یونان باستان است ما که ساکنین ایران باستان هستیم اصالت ماهویمان سکوت است. مصطفی دشتی هم در نقاشی‌هایش به سکون و سکوت رسیده است. نه از آن جهت که این مفاهیم را دارد، مفاهیم و مضامین آثار دشتی در دستگاه زبان و فهم مقرر ما قابل بیان نیست سکون و سکوت در آثار او مهمان نیستند سکنی گزیده‌اند. اگر نقاشی‌هایش در سال‌های دور با رنگ و بافت و فرم سخن می‌گفتند و بعدتر با این عناصر فریاد می‌زدند، حالا سکوت کرده‌اند. اگر قبلا با بافت و کنتراست برصورت مخاطب شلاق می‌زد حالا حرف نمی‌زند سکوت برای کسی که خیلی حرف برای گفتن دارد بیان نافذتر و قاطع تری است. او باید این راه را می‌رفت حالا این آثار یک خط تا هستند همان خطی که در غرب به cutting edge معروف است. این آثار یک خط مرز تعیین می‌کنند فریب همین افزودنی‌های قابل رویت را مثل رنگ و بافت و فرم که این بار ساکت و ساکن و مرموز روی بوم سکنی گزیده اند، نخوریم. مصطفی دشتی با این عناصر بوم را تهیتر کرده است نقب زده است دشتی فضای خالی بوم را پر از نیستی و ناشناختگی میکند این فضای بحرانی و ،فقدانی تهیتر از هر تهی است. مثل هر نقاشی اصیل نادیدنی‌های این نقاشی‌ها بر دیدنیه‌ایشان تسلط دارد نقاشی‌های مصطفی دشتی تبانی چشم و دست در برابر مغز است. با نقاشی های او باور می‌کنیم که چشم و دست ایده و اندیشه خودشان را دارند که مثل ایده‌ی مغز قابل بیان با زبان نیست و فقط امر محسوس است. این نقاشی‌ها ما را وارد فضایی ناشناخته می‌کنند که منجر به تجربه‌های جدید و توسعه برای چشم می‌شود؛ همان چیزی که مرلو پونتی به آن بدن زیسته lived body می‌گوید. تقدیم این نمایشگاه از طرف مصطفی دشتی به استاد یعقوب ،امدادیان علاوه بر بزرگداشت ،ایشان یادآور بدنمندی در آثار استاد امدادیان است دست و چشم توسعه یافته و مجرب استاد امدادیان اندیشه‌ی مستقیم و ایده‌ی خودشان را فارغ از دخالت مغز اجرا می‌کنند همان اندیشه‌ی مستقیمی که هایدگر در کارهای سزان دیده بود و به آن رشک می.برد همان اندیشه یدستی که در یک نت یکسان دو نوازنده را تفکیک می‌کند. فاروق مظلومی


هنرمندان

مصطفی دشتی